ماه رمضان فصل عاشقي
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

بنام خدا

 

تقديم به جوانان هزاره وتمام فرزندان وطن عزيز  افغانستان

 

مژده اي مرغ چمن فصل بهار آمد با ز

موسم مي زدن وبوس وكنار آمد باز

«امام خميني»

عاشقانه هاي رمضان در متون ادب فارسي بسيار دلكش وطرب ناك است وشرح وبسط آن بسط روح مي خواهد وطرب دل، تا روح از مقام اجمال به منزل بسط اجلال نكند ودل در طرب خانه خمخانه خم زلف يار شراب حضور ننوشد وآستين برماسوي نه افشاند  ،سخن از عاشقانه هاي رمضان در متون عرفاني ادب فارسي كاري است آب در ها ونگ كفتن .

اين نوشته را با بيتي از غزل عارف بزرگ قرن ما امام خميني آغاز يدم واين نوشته را با تمام خلوص وصداقت تقديم مي دارم به جوانان قوم، جوانان هزاره آنان كه با تمام صداقت وپاكي، اين برادر كوچك خود را لا يق آن ديدند كه مخاطب خود قرار دهند ونوشته ي بسيار زيبا ومحبت باري را در سايت خود شان، سايت كاتب هزاره به نشر رساندند.

اين نوشته را تقديم مي كنم به آن خواهران وبرادران نوجوان هزاره كه در آن سوي آب وآبادي در عالم هجرت ودر سرمين وموطن جديد شان به عشق وطن وفرزندان وطن مي زيند وچون گل هاي خوش بوي كوهستان هاي هزارستان در آن سامان عطر معنويت ومشك عشق به والايي ها را مي پراكنند .

اين نوشته را تقديم مي كنم به آن مشعل بدوشاني كه در شب هاي ديجور ماده پرستي سر بر شانه خورشيد حقيقت مي سايند وزلف قمر را در شب هاي شيداي ودلدادگي شانه دانايي مي زنند ودامن دامن ستاره معرفت مي چينند ودر آغوش سحاب رحمت مي غنويند ودست در گردن رؤيا صادقه مي اندازند وميوه وصال مي چيينند.

اين نوشته را به آن دختران غرور وغيرت وعصمت هزاره وپسران آهن استخوان وشبنم خوي هزاره تقديم مي دارم كه بابزرگواري وبي آلايشي ومعصوميت شان، اين كمترين بنده از بنده خدا وكوچك ترين برادر خود وفرزند قوم خود را مورد محبت قرار دادند.

من به اميد رحمت خداي قادر متعال ، محبت آن جوانان پاك را با پاسداشت عصمت قلم ،پاس خواهم داشت ؛همان كه خود آن عزيزان از اين برادر كوچك خود خواسته اند.

درجهان لفظ و معنا رابطه تنگاتنگي بين لفظ ومعنا وجود دارد وبعضي از بزرگان معرفت معتقد ند كه رابطه بين لفظ ومعني رابطه ذاتي وعلي ومعلولي است .

به هر حال چه معتقد به رابطه قراردادي بين لفظ ومعنا باشيم وچه رابطه لفظ ومعني را ذاتي وعلي بدانيم ، اين اصل بدست مي آيند كه هر اسمي بنا بر مبناي بر مسماي خود دلالت دارد وبه عللي از علل ها اين اسم براي آن معني نام گذاري شده است .

حال بينيم چه رابطه ي است بين واژه رمضان ومعناي رمضان :

واژه «رمضان» از ریشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى كه اوّل پاییز مى‏بارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مى‏كند و یا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب .

چنان كه در بالا ملاحظه مي فرماييد در اين واژه دو نكته ي  بسيار عالي وجود دارد كه از اين دونكته ،دو فلسفه براي روزه ماه رمضان بدست مي آيند:

1 -  رمضان» از ریشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى كه اوّل پاییز مى‏بارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مى‏كند»

پس اولين فلسفه ي روزه شكوفايي روح انسان خواهد بود چنان  كه باران در پايز صورت درختان  رااز غبار وخاشاك مي شويد، روزه غبار غيريت ومنيت را از روح مي زدايد وسيرت انسان را سيرت انساني مي سازدوباران معرف در پايز غفلت مي بارد وغفلت را از جان غنوده در بستر غفلت، بيرون مي سازد.

2 - یا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب »

دومين فلسفه روزه گرم شدن جان وروح انسان به آتش عشق است چنان كه آفتاب، با تابش خود سنگ را گداخته مي كند روزه هم با برتافتن خود روح انسان را گدازه ي از عشق مي سازد ودر اين داغ نهادن است كه انسان به معناي واقعي كلمه بنده مي شود واين داغ داغ عشق به خدا است وداغ عشق يعني كه او مخصوص او است تابا اين داغ ازاغيار باز شناخته شود.

اين دو فلسفه روزه را هر كس درك كند او از رستگاران وواصلان به پيش گاه حق است .

حال ببينيم در متون تفسيري وروايي ما اين در رابطه چه گفته شده است.

 

زمخشرى (م 528 ق) درباره این كه چرا این نام بر یكى از ماه‏هاى سال، گذاشته شده است، گوید:   

اگر پرسى: «چرا ماه رمضان را به این نام نامیده‏اند؟»، گویم: روزه در ماه رمضان، عبادتى دیرین است، و گویا عرب‏ها این نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشیدن سختى آن، نهاده‏اند، همچنان كه به آن «ناتق (رنج‏آور)» هم گفته‏اند؛ چون سختى روزه، آنان را به رنج و زحمت مى‏افكند .   

و گفته‏اند: چون نام ماه‏ها را از زبان قدیم نقل كرده‏اند، آنها را با زمان‏هایى كه در آنها قرار داشتند، نامیده‏اند و این ماه، در روزهاى گرم و داغ بوده است .   

[1]


 

البته اين توجيه امام زمخشري چندان مستند به اسناد تاريخي نيست ولي در كه اين روزه ماه رمضان در روز هاي داغ واقع مي شده ومي شود در آن شكي  نيست ولي اين روزه در روز هاي داغ واجب شده است وچون مردم عرب وغير عرب در روز هاي داغ روزه مي گرفته اند وبه همين علت اين نام براي  روزه بر گزيده اند چندان سند تاريخي ندارد ونه ازنظر تعقل چندان مستحسن است وبااصل فلسفه روزه كه همان پالايش انسان از منيت وداغ بندگي نهادن است در تضاد مي باشد.

اما در آياتي ازقرآن مجيد ورواياتي كه از ائمه وپيشوايان دين دراين رابطه رسيده است بسيار شيرين ودلنشين وعقل پرور است وفلسفه وجوب روزه را همان تقوي يعني خود باز يابي وخويش تن را پالايش كردن  وكسب نيروي مبارزه با خود بيگانگي مي نامد كه به نمونه هاي از آن اشاره مي كنيم:

از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  روایت است: إنّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَ نَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ؛‌ این ماه را رمضان نامیده‏اند: چون گناهان را مى‏زداید.

این وجه در نامگذارى، از یك سو با ریشه لغوىِ «رمضان» و از سوى دیگر با بركات، ره‌آوردها و آثار آن، هماهنگ و متناسب است .    

شمارى از روایات، این نامگذارى را به سبب نقشى دانسته‏اند كه ماه رمضان در پاكسازى آئینه جان از آلودگى‏هاى گناهان و پاكسازى روان از زنگار خطاها دارد.

   

خداوند، بندگان را به چیزى كه تاب نیاورند، موظّف نكرده است. همانا آنان را در شبانه‏روز، به پنج نماز، موظّف ساخته است و از هر دویست درهم، به پنج درهم مكلّف نموده و در سال، به روزه ماه رمضان تكلیف كرده است

- قال الإمام زین العابدین علیه‏السلام: إنَّ الله‏َ افتَرَضَ خَمسا و لَم یَفتَرِض إلاّ حَسَنا جَمیلاً: الصَّلاةَ، وَالزَّكاةَ، وَالحَجَّ، وَالصِّیامَ، و وِلایَتَنا أهلَ البَیتِ(2) ؛‌ خداوند، پنج چیز را واجب كرده است و جز نیكو و زیبا، واجب نكرده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولایت ما اهل بیت. 

  

- قال الإمام الباقر علیه‏السلام: بُنِیَ الإِسلامُ عَلى خَمسٍ: إقامِ الصَّلاةِ، و إیتاءِ الزَّكاةِ، و حَجِّ البَیتِ، و صَومِ شَهرِ رَمَضانَ، وَالوِلایَةِ لَنا أهلَ البَیتِ (3) ؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده است: برپا داشتن نماز، پرداختن زكات، حجّ خانه خدا، گرفتن روزه ماه رمضان و ولایت ما اهل بیت .    

- قال الإمام الصادق علیه‏السلام: ما كَلَّفَ الله‏ُ العِبادَ إلاّ ما یُطیقونَ، إنَّما كَلَّفَهُم فِی الیَومِ وَاللَّیلَةِ خَمسَ صَلَواتٍ، و كَلَّفَهُم مِن كُلِّ مِئَتَی دِرهَمٍ خَمسَةَ دَراهِمَ، و كَلَّفَهُم صِیامَ شَهرِ رَمَضانَ فِی السَّنَةِ(4) ؛  خداوند، بندگان را به چیزى كه تاب نیاورند، موظّف نكرده است. همانا آنان را در شبانه‏روز، به پنج نماز، موظّف ساخته است و از هر دویست درهم، به پنج درهم مكلّف نموده و در سال، به روزه ماه رمضان تكلیف كرده است .  

 

- قال الإمام الصادق علیه‏السلام: یُسأَلُ المَیِّتُ فی قَبرِهِ عَن خَمسٍ: عَن صَلاتِهِ، و زَكاتِهِ، و حَجِّهِ، و صِیامِهِ، و وِلایَتِهِ إیّانا أهلَ البَیتِ(5) ؛ از مرده در قبر درباره پنج چیز سؤال مى‏شود: نمازش، زكاتش، حجّش، روزه‏اش، و ولایتش نسبت به ما اهل بیت .  

 

- قال الإمام علیّ علیه‏السلام: حَرَسَ الله‏ُ عِبادَهُ المُؤمِنینَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّكَواتِ و مُجاهَدَةِ الصِّیامِ فِی الأَیّامِ المَفروضاتِ؛ تَسكینا لِأَطرافِهِم، و تَخشیعا لِأَبصارِهِم، و تَذلیلاً لِنُفوسِهِم، و تَخفیضا لِقُلوبِهِم، و إذهابا لِلخُیَلاءِ عَنهُم، ...(6)؛ خداوند، بندگان مؤمن خویش را با نمازها، زكات‏ها و تلاش براى روزه گرفتن در روزهاى واجب‏ شده، نگهدارى كرده است تا اعضایشان آرامش یابد و چشمانشان خشوع پیدا كند و جان‏هایشان رام گردد و دل‏هایشان متواضع شود و غرور از آنان زدوده گردد، به سبب حكمت‏هایى كه در آنهاست، چون: خاكى شدن چهره‏هاى عزّتمند از روى تواضع، به زمین چسبیدن اعضاى شریف از روى فروتنى، و چسبیدن شكم‏ها به پشت‏ها از روى رام شدن .       

 

- قال الإمام علیّ علیه‏السلام: فَرَضَ الله‏ُ الصِّیامَ ابتِلاءً لاِخلاصِ الخَلقِ (7) ؛ خداوند، روزه را واجب فرمود، تا آزمونى براى اخلاص آفریدگان باشد.    

 

- قالت فاطمة علیهاالسلام: فَرضَ [الله‏ُ] ... الصِّیامَ تَثبیتا لِلإِخلاصِ (8) روزه براى استوارسازى اخلاص، واجب شده است .  

 

- قال الإمام الحسین  علیه‏السلام ـ فی بَیانِ عِلَّةِ الصِّیامِ ـ : لِیَجِدَ الغَنِیُّ مَسَّ الجوعِ فَیَعودَ بِالفَضلِ عَلَى المَساكینِ (9)؛ امام حسین علیه السلام درباره حكمت روزه‏دارى فرمود: تا ثروتمند، رنج گرسنگى را بچشد؛ پس بر بینوایان نیكى كند . 

  

- قال الإمام الصادق علیه‏السلام: إنَّما فَرَضَ الله عز و جل الصِّیامَ لِیَستَوِیَ بِهِ الغَنِیُّ وَالفَقیرُ؛ و ذلِكَ أنَّ الغَنِیَّ لَم یَكُن لِیَجِدَ مَسَّ الجوعِ فَیَرحَمَ الفَقیرَ؛ لِأَنَّ الغَنِیَّ كُلَّما أرادَ شَیئا قَدَرَ عَلَیهِ، فَأَرادَ الله‏ُ عز و جل أن یُسَوِّیَ بَینَ خَلقِهِ، و أن یُذیقَ الغَنِیَّ مَسَّ الجوعِ وَالأَلَمِ؛ لِیَرِقَّ عَلَى الضَّعیفِ فَیَرحَمَ الجائِعَ(10)؛ امام صادق علیه‏السلام درباره حكمت روزه‏دارى فرمود: خداوند متعال، روزه را واجب ساخته است تا ثروتمند و تهیدست، برابر شوند؛ چون [بدون روزه] ثروتمند، رنج گرسنگى را نمى‏چشید تا به فقیر ترحّم كند؛ زیرا ثروتمند هر گاه چیزى را بخواهد، بر آن تواناست. پس خداى متعال خواست تا میان بندگانش برابرى پدید آورد و ثروتمند هم طعم گرسنگى و رنج را بچشد تا بر ناتوان، رقّت قلب یابد و بر گرسنه ترحّم نماید.   

با توجه به مطالب بالا آيا حيف نيست كه اين عبادت  براي غير خدا باشد؟

آن فلسفه ي كه در بالا به آن اشاره شد محقق نمي شود مگر اين كه اين عبادت از هر گونه دنائت وغيريت وانانيت پيراسته باشد چنان كه روس مكرم اسلام به آن اشاره مي فرمايد:

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: قالَ الله‏ُ عز و جل: «الصَّومُ لی، و أنَا أجزی بِهِ» (15) ؛ خداوند فرموده است: «روزه، براى من است و خودم پاداش آن را مى‏دهم.»  

   

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ یُضاعَفُ؛ الحَسَنَةُ عَشرُ أمثالِها إلى سَبعِمِئَةِ ضِعفٍ ، قالَ ‏الله‏ُ عز و جل: «إلاَّ الصَّومَ فَإِنَّهُ لی، و أنَا أجزیبِهِ، یَدَعُ شَهوَتَهُ و طَعامَهُ مِن أجلی»(16) ؛ هر كار انسان، چند برابر مى‏شود. كار نیك، ده برابر تا هفتصد برابر مى‏شود. خداوند فرموده است: «مگر روزه، كه براى من است و خودم پاداش آن را مى‏دهم، [كه روزه‏دار] خواسته دل و خوراكش را به خاطر من وامى‏گذارد.»   

 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: قالَ الله‏ ـ تَبارَكَ و تَعالى ـ : «كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَیرَ الصِّیامِ؛ هُوَ لی، و أنَا أجزی بِهِ.» وَالصِّیامُ جُنَّةُ العَبدِ المُؤمِنِ یَومَ القِیامَةِ كَما یَقی أحَدَكُم سِلاحُهُ فِی الدُّنیا ... (17)؛ خداى متعال فرموده است: «هر كار انسان براى خود اوست، مگر روزه‏دارى، كه براى من است و من خودم پاداش آن را مى‏دهم . روزه، سپر بنده مؤمن در روز قیامت است، همانگونه كه در دنیا هر یك از شما را سلاحش حفاظت مى‏كند. بوى ناخوش دهان روزه‏دار نزد خدا از بوى مشك، خوش‏بوتر است. روزه‏دار، دو بار خوشحال مى‏شود: هنگامى كه افطار مى‏كند و مى‏خورد و مى‏نوشد و آنگاه كه مرا دیدار مى‏كند. پس او را وارد بهشت مى‏كنم.»    

 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: عَلَیكَ بِالصَّومِ؛ فَإِنَّهُ مَحضٌ (18) ؛ بر تو باد روزه، كه عبادتى ناب است!      

 

- قال الإمام علیّ علیه‏السلام ـ فِی الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَیهِ ـ الصَّومُ عِبادَةٌ بَینَ العَبدِ و خالِقِهِ، لا یَطَّلِعُ عَلَیها غَیرُهُ، و كَذلِكَ لا یُجازی عَنها غَیرُهُ (19) ؛ روزه، عبادتى میان بنده و آفریدگار اوست. كسى جز آفریدگار، از آن آگاه نمى‏شود و كسى جز پروردگار، پاداش آن را نمى‏دهد . 

 

سخنى در شرح حدیثِ: «روزه، براى من است»    

ابو حامد غزّالى در شرح این حدیث، گفته است:   

این كه روزه براى خداست و این شرافت را یافته كه به خداوند، نسبت داده شود (هر چند همه عبادات، براى اوست، همچنان كه كعبه این شرف را یافته كه خانه او باشد، در حالى كه همه زمین براى اوست) دو معنا دارد:   

نخست این كه: روزه، پرهیز و ترك است و عملى پنهان است و در آن، كارى نیست كه دیده شود. به خلاف همه عبادت‏ها كه در معرض دید مردم انجام مى‏شوند، روزه، عبادتى است كه جز خدا آن را نمى‏داند؛ چرا كه كارى است باطنى كه همان صبر است .   

دوم این كه: روزه، سركوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شیطان ملعون، شهوت‏ها هستند و شهوات با خوردن و آشامیدن، نیرو مى‏یابند. از این رو، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده است: إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ؛ فَضَیِّقوا مَجارِیَهُ بِالجوعِ؛ شیطان، همچون خون، در وجود آدمى جارى مى‏شود، پس گذرگاه‏هاى او را با گرسنگى، تنگ كنید ... .  

از آن جا كه به خصوصِ روزه، سركوبى شیطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه‏هاى اوست، شایسته است كه ویژه خدا گردد؛ زیرا سركوبى دشمن خدا، یارى نمودن خداست، و یارى‏رسانىِ خداوند به بنده‏اش، در پىِ یارى كردن بنده به خداست. خداوند فرموده است:  

«إِن تَنصُرُواْ اللهَ یَنصُرْكُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ»(محمد/7) ؛ اگر خدا را یارى كنید، خدا یارى‏تان مى‏كند و گام‏هایتان را استوار مى‏سازد . پس شروع تلاش، از بنده است و پاداش دادن به هدایت، از خدا .

 

نتيجه اين روزه چيست؟

هيچ پديده ي در جهان نيست كه لوازم غير اختياري وقرارداد ي نداشته باشد حال ببينيم كه نتيجه قهري ونقلي روزه گرفتن چيست:

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ـ فی قَولِهِ تَعالى: «التَّـائبُونَ الْعَـابِدُونَ الْحَـامِدُونَ السَّـائحُونَ »- : السّائِحونَ و هُمُ الصّائِمونَ فی الحدیث: «سیاحة هذه الاُمّة الصیام»، قیل للصائم: سائح؛ لأنّ الّذی یسیح فی الأرض متعبّد یسیح ولا زاد له ولا ماء، فحین یجد یطعم. والصائم یُمضی نهاره لا یأكل ولا یشرب شیئاً فشُبّه به.(20)       

پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دربـاره آیـه: «[مؤمنـانْ] توبـه‏كنندگـان، پرستشگـران، ستایشگران، سیاحتگران ... اند» می‌فرماید: سیاحتگران، همان روزه‏داران‏اند. در حدیث است: «سیاحت این امّت، روزه است.» این كه به روزه‏دار، «گردشگر» گفته شده، به خاطر شباهتى است كه میانشان وجود دارد؛ زیرا كسى كه در زمین سیاحت مى‏كند، عبادت‏پیشه‏اى است كه بى‏توشه و آب مى‏گردد و هر گاه چیزى بیابد، مى‏خورد. روزه‏دار هم روزش را بدون خوردن و نوشیدن مى‏گذراند .   

 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّ لله‏ِِ مائِدَةً عَلَیها ما لا عَینٌ رَأَت، ولا اُذُنٌ سَمِعَت، ولا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ، لا یَقعُدُ عَلَیهَا إلاَّ الصّائِمونَ(21) ؛ خداوند، سفره‏اى دارد كه بر آن نعمتى است كه نه چشمى دیده، نه گوشى شنیده و نه بر دل بشرى گذشته است. بر سر این سفره، جز روزه‏داران نخواهند نشست .

  امام صادق علیه‏السلام درباره حكمت روزه‏دارى فرمود: خداوند متعال، روزه را واجب ساخته است تا ثروتمند و تهیدست، برابر شوند؛ چون [بدون روزه] ثروتمند، رنج گرسنگى را نمى‏چشید تا به فقیر ترحّم كند؛ زیرا ثروتمند هر گاه چیزى را بخواهد، بر آن تواناست. پس خداى متعال خواست تا میان بندگانش برابرى پدید آورد و ثروتمند هم طعم گرسنگى و رنج را بچشد تا بر ناتوان، رقّت قلب یابد و بر گرسنه ترحّم نماید.   

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: نَومُ الصّائِمِ عِبادَةٌ، و نَفَسُهُ تَسبیحٌ (22)؛ خواب روزه‏دار ، عبادت است و نَفَس او، تسبیح است .   

 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: نَومُ الصّائِمِ عِبادَةٌ، و صَمتُهُ تَسبیحٌ، و عَمَلُهُ مُضاعَفٌ، و دُعاؤُهُ مُستَجابٌ، و ذَنبُهُ مَغفورٌ (23)؛ خواب روزه‏دار، عبادت است؛ سكوتش تسبیح است؛ عملش دو برابر است؛ دعایش مستجاب است و گناهش آمرزیده است .

 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّ الصّائِمَ لا یَجری عَلَیهِ القَلَمُ حَتّى یُفطِرَ، ما لَم یَأتِ بِشَیءٍ یَنقُضُ (24)؛ بر روزه‏دار، قلم [ثبت گناهان] بى‏تردید جارى نمى‏شود، این حدیث و امثال آن، مجوّز ارتكاب گناه نیستند و مقصود، آن است كه روزه، مانع از انجام دادن گناهان مى‏گردد و در نتیجه گناهى در پرونده روزه‏دار، ثبت نمى‏شود، تا آن كه افطار كند، [البتّه] تا وقتى كه آنچه روزه را باطل مى‏كند، انجام نداده باشد.                 

  

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: فَرحَةٌ عِندَ فِطرِهِ، و فَرحَةٌ یَومَ القِیامَةِ، یُنادِی المُنادی:  «أینَ الظّامِئَةُ أكبادُهُم؟ و عِزَّتی، لَأَروِیَنَّهُمُ الیَومَ»(25) ؛ روزه‏دار، دو خوشحالى دارد: خوشحالى او به هنگام افطارش، و خوشحالى او در روز قیامت، [آنگاه] كه منادى ندا مى‏دهد: «كجایند صاحبان جگرهاى سوخته و تشنه؟ به عزّتم سوگند، امروز سیرابشان مى‏كنم.     

 

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، لَخُلوفُ فَمِ‏الصّائِمِ أطیَبُ عِندَ الله ِتَعالى مِن ریحِ المِسكِ(26) ؛ سوگند به آن كه جانم در دست اوست، بوى ناخوش دهان روزه‏دار نزد خداى متعال، خوش‏بوتر از بوى مُشك است . 

 

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: ثَلاثُ دَعَواتٍ مُستَجاباتٌ: دَعوَةُ الصّائِمِ، و دَعوَةُ المُسافِرِ، و دَعوَةُ المَظلومِ (27) ؛ سه دعا، مستجاب است: دعاى روزه‏دار، دعاى مسافر و دعاى ستمدیده . 

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:خواب روزه‏دار، عبادت است؛ سكوتش تسبیح است؛ عملش دو برابر است؛ دعایش مستجاب است و گناهش آمرزیده است .

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: ما مِن یَومٍ إلاّ و مَلَكٌ یُنادی فِی المَقابِرِ: مَن تَغبِطونَ؟ فَیَقولونَ : أهلَ المَساجِدِ؛ یُصَلّونَ ولا نَقدِرُ، و یَصومُونَ ولا نَقدِرُ (28) ؛ هیچ روزى نیست، مگر آن كه فرشته‏اى در گورستان‏ها ندا مى‏دهد: «به حال چه كسى رشك مى‏برید؟» مى‏گویند: به حال مسجدیان؛ آنان نماز مى‏خوانند؛ ولى ما نمى‏توانیم، و روزه مى‏گیرند؛ ولى ما نمى‏توانیم .   

 

- قال الامام الصادق علیه‏السلام: مَن صامَ لله‏ِِ  عز و جل  یَوما فی شِدَّةِ الحَرِّ فَأَصابَهُ ظَمَأٌ، وَ كَّلَ الله‏ُ بِهِ ألفَ مَلَكٍ یَمسَحونَ وَجهَهُ و یُبَشِّرونَهُ، حَتّى إذا أفطَرَ قالَ الله‏ُ عز و جل لَهُ: «ما أطیَبَ ریحَكَ و رَوحَكَ ! مَلائِكَتِی، اشهَدوا أنّی قَد غَفَرتُ لَهُ»(29)؛ كسى كه در گرماى سخت، روزى را براى خدا روزه بدارد و تشنه شود، خداوند، هزار فرشته را بر او مى‏گمارد كه چهره‏اش را لمس مى‏كنند و بشارتش مى‏دهند، تا آنگاه كه افطار كند، كه خداوند به او مى‏فرماید: «چه خوش است بوى تو و نشاط تو! فرشتگان من! گواه باشید كه او را آمرزیدم.»   

 

دعای ساكنان حرم وسر وعفاف ملكوت براي روزه‌داران   

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: ما مِن صائِمٍ یَحضُرُ قَوما یَطعَمونَ إلاّ سَبَّحَت لَهُ أعضاؤُهُ، و كانَت صَلاةُ المَلائِكَةِ عَلَیهِ، و كانَت صَلاتُهُم استِغفارا (30) ؛ هیچ روزه‏دارى در میان گروهى كه غذا مى‏خورند، حاضر نمى‏شود، مگر آن كه اعضایش تسبیح مى‏گویند و درود فرشتگان بر او خواهد بود. درود فرشتگان، همان استغفار است. 

   

- قالَ رَسولُ الله‏ِ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله لِبِلالٍ: «الغَداءُ یا بِلالُ!» فَقالَ: إنّی صائِمٌ .   

قالَ رَسولُ الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: «نَأكُلُ أرزاقَنا و فَضلُ رِزقِ بِلالٍ فِی الجَنَّةِ. أشَعَرتَ یا بِلالُ أنَّ الصّائِمَ تُسَبِّحُ عِظامُهُ و تَستَغفِرُ لَهُ المَلائِكَةُ ما اُكِلَ عِندَهُ؟»(31) ؛ پیامبر خدا به بلال فرمود: «اى بلال! صبحانه بخور.» گفت: روزه‏ام.(روزه مستحبی) 

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: روزه‏دار، دو خوشحالى دارد: خوشحالى او به هنگام افطارش، و خوشحالى او در روز قیامت، [آنگاه] كه منادى ندا مى‏دهد: «كجایند صاحبان جگرهاى سوخته و تشنه؟ به عزّتم سوگند، امروز سیرابشان مى‏كنم.     

پیامبر خدا فرمود: «ما روزىِ خود را مى‏خوریم و روزىِ بلال، در بهشت است. اى بلال! آیا مى‏دانى تا وقتى كه نزد یك روزه‏دار غذا خورده مى‏شود، استخوان‏هایش تسبیح مى‏گویند و فرشتگان براى او استغفار مى‏كنند؟»   

- قال الامام الصادق علیه‏السلام: مَن كَتَمَ صَومَهُ قالَ الله‏ُ عز و جل  لِمَلائِكَتِهِ: «عَبدِی استَجارَ مِن عَذابی فَأَجیروهُ.» و وَكَّلَ الله‏ُ تَعالى مَلائِكَتَهُ بِالدُّعاءِ لِلصّائِمینَ، و لَم یَأمُرهُم بِالدُّعاءِ لِأَحَدٍ إلاَّ استَجابَ لَهُم فیهِ (32)؛ هر كس روزه خود را پنهان دارد، خداوند به فرشتگانش مى‏فرماید: «بنده من از آتش، پناه جست، پس پناهش دهید.» و خداوند متعال، فرشتگان خود را مى‏گمارد تا براى روزه‏داران دعا كنند. و خداوند، هرگز آنان را مأمور دعا براى هیچ كس نكرده، مگر آن كه دعایشان را درباره او پذیرفته است .

   

میهمانى الهى به چه معناست؟

 

ویژگى برجسته‏‌ای كه در فضاى ماه با فضیلت رمضان جلوه‏گر است، وجود زمینه‏ها و ظرفیت‏هایى است كه براى میهمانى خداى سبحان فراهم آمده‏اند، آنگونه كه پیامبر خدا در توصیف این ویژگى فرمود:

"هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ إلى ضِیافَةِ اللهِ، وَ جُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللهِ؛ ماهى است كه در آن به میهمانى خدا دعوت گشته‏اید و از اهل كرامت خدا قرار داده شده‏اید.    

در حقیقت، این ویژگى، سرچشمه همه ویژگى‏ها و بركات این ماه مبارك است. به عبارت دیگر، مى‏توان گفت كه میهمانى الهى در این مقطع زمانى، و غذاهاى معنوى ویژه‏اى كه خداوند براى پذیرایى از میهمانانش در چنین ضیافتى فراهم ساخته است، ریشه تحوّلات ژرف معنوى‏اى است كه در این ماه با فضیلت، بر زندگى انسان سایه مى‏افكنند، و سفره‏اى است گسترده براى همگان كه هر كس، مى‏تواند از بركات بى‏شمار آن برخوردار شود.  

 

انسان از نگاه اسلام، تركیبى از جسم و جان است. همانگونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.

 معناى میهمانى خدا   

نخستین سؤالى كه در اینجا مطرح می‌شود، معناى میهمانى خداى سبحان در این ماه و میزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، میهمانان خدا نیستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده‏اند؟   

به علاوه، پایه میهمانى، همان خوردنى و آشامیدنى‏اى است كه میزبان براى میهمان فراهم مى‏كند . پس، این چه ضیافتى است كه پرهیز از خوردن و آشامیدن، نخستین شرط آن است؟   

پاسخ این سؤال، از تحلیل واقع‏بینانه حقیقت انسان و شناخت بنیادهاى وجودى او به دست مى‏آید . انسان از نگاه اسلام، تركیبى از جسم و جان است. همانگونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.روشن است كه خداوند سبحان، میهمانى رمضان را براى پذیرایى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن‏هاى آنان، مثل همگان، در ضیافت همیشگى خدایند، و به تعبیر سعدى شیرازى:   

ادیم زمین، سفره عام اوست                          چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست(1) 

این در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از این سفره گسترده، بیش از دیگران بهره مى‏برند. نتیجه، این كه: ارزش پذیرایى از جسم و تأمین خواسته‏هاى مادّى، هرگز به پاى تأمین نیازهاى معنوى نمى‏رسد، به خصوص كه قرآن كریم تصریح مى‏كند: اگر بیم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند، كافر به بالاترین امكانات مادّى، نایل مى‏شد:   

«وَ لَوْ لاَ أَن یَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَكْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّكِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِینَ»(2)؛ اگر بیم آن نبود كه مردم (در، گمراهى) امّتِ واحد شوند، براى خانه‏هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى‏شوند، سقف‏هایى از نقره و نردبان‏هایى قرار مى‏دادیم كه از آن بالا بروند* و براى خانه‏هایشان درها و تخت‏هایى كه بر آن تكیه زنند، قرار مى‏دادیم * و [نیز] انواع زیورها را . همانا همه اینها كالاى زندگى دنیایى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپیشگان است.   

خداى متعال در میهمان‏سراى رمضان، جان‏ها و روح‏هاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدن‏ها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است كه جز او، كسى ارزش آن را نمى‏داند. از این رو خداى سبحان فرموده است:   

«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مى‏دهم .   

در حدیثی از پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آمده است:     

«لَو أنَّ الدُّنیا كانَت تَعدِلُ عِندَ الله‏ِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ، ما سَقَى الكافِرَ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ (3)؛ اگر نبود این كه دنیا در نزد خدا برابر با بال پشه‏اى هم نیست، هرگز در آن، یك جرعه آب نیز به كافر و فاجر نمى‏نوشاند!   

خداى متعال در میهمان‏سراى رمضان، جان‏ها و روح‏هاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدن‏ها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است كه جز او، كسى ارزش آن را نمى‏داند. از این رو خداى سبحان فرموده است:   

«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مى‏دهم .   

 

از سوى دیگر، شرایط و آداب این میهمانى، باید هماهنگ با ضیافت جان باشد و طعام و نوشیدنى آن، هماهنگ با ضیافت روح و هدف از آن نیز پدید آوردن تحوّل روحى و تجدید حیات معنوى انسان و تقویت بنیه روانى او .   

در این زمینه، عالم ربّانى مرحوم شیخ رضا (فرزند فقیه و فیلسوف و عارف بزرگوار، شیخ محمّدحسین اصفهانى) در الرسالة المجدیّة در شرح این سخن پیامبر اكرم (صلى‏الله‏علیه‏و‏آله) كه: «در این ماه، به میهمانى الهى دعوت گشته‏اید و از اهل كرامت الهى قرار داده شده‏اید»، چه زیبا نوشته است كه:   

بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا كه تو در ماه رمضان، در همان خانه‏اى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو، همان نان و آب‏گوشتى است كه در ماه‏هاى دیگر سال مى‏خوردى، [با این تفاوت كه] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شده‏اى؛ بلكه روح توست كه میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است .   

دعوت به ماه رمضان، دعوت به بهشت است و غذاهاى این میهمانى نیز از نوع غذاهاى بهشتى است. هر دو، میهمان خانه خدایند؛ لیكن نام میهمان‏سرا در این جا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفه‏هاى بهشتى». اینجا غیب است و آنجا مشهود و عیان؛ اینجا تسبیح و تهلیل است و آنجا چشمه سلسبیل؛ اینجا نعمت‏هاى پوشیده و اندوخته هستند و آنجا «میوه‏اى از آنچه برمى‏گزینند * و گوشت بریان پرنده‏اى كه میل دارند»(4)    

بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا كه تو در ماه رمضان، در همان خانه‏اى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو، همان نان و آب‏گوشتى است كه در ماه‏هاى دیگر سال مى‏خوردى، [با این تفاوت كه] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شده‏اى؛ بلكه روح توست كه میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است .

پس نعمت‏ها در هر جهان با پوشش همان جهان، آشكار مى‏شوند و گاهى هم هست كه نعمت‏ها در همین دنیا براى پیامبران و معصومان، به شكل آن جهانى، آشكار مى‏شوند. آنچه در روایات بسیارى آمده كه: پیامبر خدا براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام) یا امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) میوه‏اى از میوه‏هاى بهشت یا جامه‏اى از جامه‏هاى بهشت آورد، گواه این مطلب است . بلكه بالاتر از این، گاهى این امور براى شیعیان خاص نیز فراهم مى‏آید، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه‏اى از كمال كه به آن رسیده‏اند. بارها و بارها از نزدیك‏ترین خویشانِ سببى و نسبى خود به نظر مى‏رسد كه مقصود وى، پدر بزرگوارش شیخ محمّدحسین اصفهانى (كُمپانى) باشد. شنیده‏ام كه مى‏گفت:   

«در یكى از روزهاى ماه رمضان، مشغول خواندن زیارت "امین الله‏" در مرقد امیرمؤمنان در نجف بودم . چون به این عبارتِ زیارت رسیدم كه: «مائده‏هاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مى‏طلبند، آماده است و سرچشمه‏هاى سیرابى براى تشنگان، پُر آب است»، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و اندیشه مى‏كردم، ناگهان سفره‏اى برایم آشكار شد كه طعام‏ها و نوشیدنى‏هاى گوناگون بر آن چیده شده بود، آن چنان كه تا آن زمان، تصوّرش را هم نكرده بودم. من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به یك مسئله فقهى نیز مى‏اندیشیدم . حالتى شگفت و دهشت‏زا بود! در واقع، حقیقت غذا [ى روح]، همین است كه روزه را باطل نمى‏كند ... .»   

شراب طهور در زندگى دنیا، محبّت خداست و بهترین زمانی كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است، همین ضیافتى است كه ساقى‏اش، همان میزبانش است .   

هرگز مپندار كه تعبیرات این بنده، خیالات و اوهام شاعران یا شطحیّات صوفیان افراطى است . هرگز مباد كه از زبان قرآن و حدیث، فراتر روم یا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏و‏آله) گفته و به آن فرمان داده‏اند، پیش‏تر روم؛ بلكه مقصود، سخنِ همان خدایى است كه در سوره «هل أتى» مى‏فرماید: «خداوند به آنان شراب طهور مى‏نوشاند.» (5) 

 


 

فلسفه غايي روزه چيست؟

آمرزش الهى 

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَنَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ(1) ؛‌ رمضان را به این خاطر رمضان نامیده‏اند كه گناهان را مى‏سوزاند .  

   

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: أتَدرونَ لِمَ سُمِّیَ شَعبانُ شَعبانَ؟ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ مِنهُ خَیرٌ كَثیرٌ لِرَمَضانَ، و إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ رَمَضانَ؛ لِأَنَّهُ تُرمَضُ فیهِ الذُّنوبُ ـ أی تُحرَقُ ـ (2) ؛ آیا مى‏دانید كه چرا شعبان را شعبان نامیده‏اند؟ چون از آن، خیر فراوان براى رمضان، منشعب مى‏شود، و رمضان را به این خاطر رمضان نامیده‏اند كه گناهان در آن، سوزانده مى‏شوند .     

  

هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد، گناهان گذشته‏اش آمرزیده مى‏شود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشته‏اش بخشوده مى‏گردد. 

 

- الدرّ المنثور عن عائشة: قیلَ لِلنَّبِیِّ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: یا رَسولَ الله، ما رَمَضانُ؟ قالَ: «أرمَضَ الله‏ُ فیهِ ذُنوبَ المُؤمِنینَ و غَفَرَها لَهُم»(3) ؛ به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله گفتند: اى پیامبر خدا! رمضان چیست؟ فرمود: «خداوند در آن، گناهان مؤمنان را مى‏سوزاند و مى‏آمرزد.»   

 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: مَن صامَ رَمَضانَ و قامَهُ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ،

و مَن قامَ لَیلَةَ القَدرِ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ (4) ؛ هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد، گناهان گذشته‏اش آمرزیده مى‏شود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشته‏اش بخشوده مى‏گردد. 

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: شَهرُ رَمَضانَ شَهرٌ فَرَضَ الله‏ُ عز و جل عَلَیكُم صِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(5) ؛ ماه رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را بر شما واجب ساخت. پس هر كس آن را از روى ایمان و به امید پاداش الهى روزه بدارد، از گناهانش بیرون مى‏آید، همچون روزى كه مادرش او را زاده است .   

  

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: مَن صامَ رَمَضانَ و خَتَمَهُ بِصَدَقَةٍ؛ و غَدا إلَى المُصَلّى بِغُسلٍ، رَجَعَ مَغفورا لَهُ (6)؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و آن را با صدقه به پایان ببرد و با غسل به نمازگاه برود، آمرزیده باز مى‏گردد .    

  

- قال رسول الله  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: یَأمُرُ الله‏ُ مَلَكا یُنادی فی كُلِّ یَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فِی الهَواءِ: أبشِروا عِبادی! فَقَد وَ هَبتُ لَكُم ذُنوبَكُمُ السّالِفَةَ، و شَفَّعتُ بَعضَهُم فی بَعضٍ فی لَیلَةِ القَدرِ، إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ أو حِقدٍ عَلى أخیهِ المُسلِم(7)؛ خداوند به فرشته‏اى فرمان مى‏دهد كه در هر روز از ماه رمضان در هوا ندا دهد: «اى بندگان من! مژده! گناهان گذشته شما را بخشیدم و شفاعت شما را درباره یكدیگر در شب قدر قبول كردم، مگر آن كه با شراب افطار كرده باشد، یا از برادر مسلمانش كینه در دل داشته باشد.»

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّ رَمَضانَ شَهرٌ افتَرَضَ الله‏ُ عز و جل صِیامَهُ، و إنّی سَنَنتُ لِلمُسلِمینَ قِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِنَ الذُّنوبِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(8) ؛ همانا رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را واجب كرده است و من قیام (براى نماز) را در آن، سنّت قرار داده‏ام . پس هر كس آن را از روى ایمان و به خاطر ثواب الهى روزه بدارد، از گناهان خارج مى‏شود، همچون روزى كه مادرش او را زاده است.

   

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: مَن صامَ رَمَضانَ؛ و عَرَفَ حُدودَهُ؛ و تَحَفَّظَ مِمّا كانَ یَنبَغی لَهُ أن یَتَحَفَّظَ فیهِ، كَفَّرَ ما قَبلَهُ

(9) ؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و حدود آن را بشناسد و خود را از آنچه سزاوار خویشتندارى در این ماه است، نگه بدارد، گناهان پیشین را پاك كرده است.     

 

آزادى از آتش دوزخ

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: سُمِّیَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ لله‏ِِ فی كُلِّ یَومٍ ولَیلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتیقٍ، و فی آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فیما مَضى(10) ؛ ماه رمضان را ماه آزادسازى نامیده‏اند‌؛ چون خداوند در هر روز و شب، ششصد آزادشده دارد و نیز در آخر ماه، به اندازه آنچه در (روزها و شب‏هاى) گذشته آزاد كرده است .    

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّ الله‏ِِ تَعالى فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ قال البیهقی فی فضائل الأوقات: ... (11) ؛ خداوند، در هر شب (ماه) رمضان، ششصد هزار آزادشده از آتش دارد. بیهقى در فضائل الأوقات گفته است: نزد علماى ما، مقصود از عدد یادشده، «فراوانى» است، نه همان عدد یادشده در روایت. و همه اینها ـ كه خدا داناتر است ـ براى كسى است كه حدود این ماه را بشناسد و حقوق آن را نگه دارد.  پس چون آخرین شب فرا رسد، خداوند به شمار همه آنچه پیش‏تر آزاد كرده، آزاد مى‏كند . 

صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّ لله‏ِِ فی كُلِّ یَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و فی كُلِّ ساعَةٍ مِن لَیلٍ أو نَهارٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ألفَ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و لَهُ یَومَ الفِطرِ مِثلُ ما أعتَقَ فِی الشَّهرِ وَالجُمُعَةِ (12)؛ خداوند را در هر روز جمعه، ششصد هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آن‏اند؛ و (خداوند را) در هر ساعت از شب یا روز ماه رمضان، هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آن‏اند؛ و او را در روز فطر، به اندازه آزادشدگان در این ماه و جمعه است .    

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إنَّ لله‏ِِ عز و جل عِندَ كُلِّ فَطرَةٍ الفطرة: المرَّةُ من الإفطار، عُتَقاءَ مِنَ النّارِ(13)؛ خدا را به هنگام هر نوبت افطار، آزادشدگانى از آتش است .

امام صادق علیه‏السلام: چون شب اوّل ماه رمضان شود، خداوند، از آفریدگان، هر كس را بخواهد، مى‏آمرزد. پس چون شب بعد فرا رسد، دو برابر آنان را مى‏آمرزد. شب بعد، دو برابر همه آنانى را كه آمرزیده و  آزاد كرده است، مى‏آمرزد، تا [آن كه در] آخرین شب ماه رمضان، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است، از آتش آزاد مى‏كند.    

- قال الإمام الصادق علیه‏السلام: إنَّ لله‏ِِ عز و جل فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ و طُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ، فَإِذا كانَ فی آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فیها مِثلَ ما أعتَقَ فی جَمیعِهِ (14) ؛ خدا را در هر شب ماه رمضان، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است، مگر كسى كه با شراب افطار كند . پس چون آخرین شبِ آن فرا رسد، به اندازه همه كسانى كه در این ماه آزاد كرده است، آزاد مى‏كند . 

- قال الإمام الصادق علیه‏السلام: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ الله‏ُ لِمَن شاءَ مِنَ الخَلقِ، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَهُم، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَ كُلَّ ما أعتَقَ، حَتّى آخِرِ لَیلَةٍ فی شَهرِ رَمَضانَ تَضاعَفَ مِثلَ ما أعتَقَ فی كُلِّ لَیلَةٍ .(15)         

امام صادق علیه‏السلام: چون شب اوّل ماه رمضان شود، خداوند، از آفریدگان، هر كس را بخواهد، مى‏آمرزد. پس چون شب بعد فرا رسد، دو برابر آنان را مى‏آمرزد. شب بعد، دو برابر همه آنانى را كه آمرزیده و  آزاد كرده است، مى‏آمرزد، تا [آن كه در] آخرین شب ماه رمضان، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است، از آتش آزاد مى‏كند.    

   

مجموعه بركات و ویژگى‏هاى ماه رمضان

- قال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ـ فی فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ ـ  هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ، و أوسَطُهُ مَغفِرَةٌ، و آخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ (16) ؛‌ ـ درباره فضیلت ماه رمضان ـ ماهى است كه آغاز آن رحمت، میانه آن آمرزش و پایان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است .   

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ـ مِن خُطبَتِهِ فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ـ : یا مَعشَرَ النّاسِ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّیاطینِ، و فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ و أبوابُ الجِنانِ و أبوابُ الرَّحمَةِ، و غُلِّقَت أبوابُ النّارِ (17)؛ پیامبر در خطبه خویش در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود: اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآید، شیاطینِ سركش به بند كشیده مى‏شوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده، و درهاى آتش، بسته مى‏شوند.    - قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ـ یُبَشِّرُ أصحابَهُ ـ : جاءَكُم رَمَضانُ، جاءَكُم شَهرٌ مُبارَكٌ اِفتَرَضَ الله‏ُ عَلَیكُم صِیامَهُ، تُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ الجِنانِ، و تُغَلَّقُ أبوابُ الجَحیمِ، و تُغَلُّ فیهِ الشَّیاطینُ، فیهِ لَیلَةٌ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَ خَیرَها فَقَد حُرِمَ .(18)    

پیامبر خدا در مُژده دادن به یاران خویش فرمود: رمضان، شما را فرا رسیده است. ماهى مبارك، شما را فرا رسیده كه خداوند، روزه‏دارىِ آن را بر شما واجب ساخته است. در این ماه، درهاى بهشت، گشوده و درهاى جهنّم، بسته مى‏شوند و شیاطین به بند كشیده مى‏شوند. در آن، شبى است كه بهتر از هزار ماه است. هر كس از خیر آن محروم شود، به یقین، محروم مانده است .

پیامبر در خطبه خویش در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود: اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآید، شیاطینِ سركش به بند كشیده مى‏شوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده، و درهاى آتش، بسته مى‏شوند

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نادَى الجَلیلُ ـ تَبارَكَ و تَعالى ـ : «... یا جَبرَئیلُ، انزِل عَلَى الأَرضِ فَغُلَّ فیها مَرَدَةَ الشَّیاطینِ حَتّى لایُفسِدوا عَلى عِبادی صَومَهُم.» (19) ؛  چون شب اوّلِ ماه رمضان شود، خداى با عظمت ندا دهد: «... اى جبرئیل! به زمین فرود آى و شیاطین سركش را به بند كش تا روزه بندگانم را بر آنان تباه نسازند.»

- قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَكونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ كَتَبَ الله‏ُ لَهُ ألفـا و خَمسَمِئَةِ حَسَنَةٍ بِكُلِّ سَجدَةٍ،... (20) ؛ چون اوّلین شب (ماه) رمضان شود، درهاى آسمان، گشوده شوند. پس هیچ درى از آنها بسته نمى‏شود تا آن كه آخرین شب رمضان فرا رسد. هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن، نماز نخوانَد، مگر آن كه خداوند براى هر سجده، هزار و پانصد حسنه بنویسد و برایش خانه‏اى از یاقوت سرخ كه شصت هزار در دارد، در بهشت بنا كند كه براى هر درى قصرى طلایى و آراسته به یاقوت سرخ است. پس چون اوّلین روز (ماه) رمضان را روزه بگیرد، همه گناهان گذشته‏اش تا مثل آن روز، آمرزیده شود. و هر كس به (ماه) رمضان برسد، هر روز، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آنگاه كه (خورشید) پوشیده در حجاب شود، براى او آمرزش مى‏طلبند. و براى او در برابر هر سجده‏اى كه شب یا روز در ماه رمضان به جا آورده است، درختى خواهد بود كه سوار، در (امتداد) سایه آن (باید) پانصد سال راه برود.

 

***مأخذ اين نوشته دو نرم افزار :1 – كتاب هاي اسلامي در اينتر نت2- جامع الاحاديث است


 

September 14th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي